دلیل غیر قانونی شدن

یه کلیپ دیدم از مجموعه ادام همه چیز رو خراب میکنه
توش یه مطلب خیلی جالب گفت درباره دلیل ممنوع شدن گرس  یا همون ماریجوانا در آمریکا با یه متن بسیار عجیب از یکی از مشاوران نیکسون :

We knew we couldn’t make it illegal to be either against the war or black, but by getting the public to associate the hippies with marijuana and blacks with heroin. And then criminalizing both heavily, we could disrupt those communities,» Ehrlichman said. «We could arrest their leaders. raid their homes, break up their meetings, and vilify them night after night on the evening news. Did we know we were lying about the drugs? Of course we did.

ما میدونیستیم که نمیتونم ضد جنگ بودن یا سیاه بودن رو غیرقانونی بکنیم ، ولی میتونستیم عوام رو راضی کنیم که ماریجوانا رو با هیپی ها (ضد جنگ ها) و سیاه ها رو با هرویین وابسته و همراه بدونند. بعد استفاده از این مواد رو به شدت جرم انگاری کردیم.  حالا میتونسیتم مزاحم جوامعشون بشیم ، روساشون رو دستگیر کنیم، به خونه هاشون حمله کنیم و روز به روز اونها رو برای جامعه جنایتکارتر جلوه بدیم.
آیا ما میدونستیم که داریم در مورد مواد دروغ میگیم؟
قطعا میدونستیم 

اینا منو یاد حجاب و مواد الکلی و رابطه آزاد بین دختر و پسر و همکای با گروه های مدافع حقوق بشر خارجی و گروه های خارجی میندازه

تالار پژواک

در دو ویدیو متفاوت که در یوتیوب میدیدم به کلمه جالبی برخوردم
echo chamber
حس کردم این کلمه بیشتر از یک مثال است و احتمالا یک  معنی توافق شده دارد.

 تالار پژواک یک استعاره است از محیطی که  افکار و ارا در یک محیط بسته بازپخش و تقویت میشوند و افکار مخالف یا اعتقادهای رقیب سانسور و یا حذف میشوند.
`این اصطلاح در واقع برای اشاره به دنیای رسانه و همینطور شبکه های مجازی هست با این توضیح که ما معمولا از خواندن مقالات و یا افکار، توییت ها ، استاتوس ها و حتی دیدن عکس‌های کسانی که با ما همفکر نیستند لذت نمیبریم و سعی میکنیم آنها را از دنبال نکنیم ، بلاک کنیم ، و به انها توجه نکنیم . الگوریتم های امروزی سعی میکنند بیشتر مطالب و افرادی که برای ما خوشایند هستند را در پیش چشمانمان قرار دهند و افکار مخالف و مقابل را از ما دور میکنند.
چنین محیطی باعث میشود که ما احساس کنیم بیشتر جامعه نوع تفکری شبیه به ما دارند مانند ما تصمیم گیری میکنند. کسانی که مثل ما نیستند از دایره دوستان مجازی و رسانه های مجازی که آنهارا دنبال میکنیم دور خواهند شد و ما هر چه بیشتر  بین خودمان و افکار مقابل مرز حس میکنیم .
.-نمونه ساده این مرز این جمله است که – واقعا انهاچطور میتوانند به چنین چیز احمقانه ای باور داشته باشند